.

.

.

.

اطلاعیه

دانش آموزان عزیز:  

 

کلاس تفسیرقرآن کریم (جزء ۳۰ )ازروزشنبه ۳۱/۴/۹۱ آغازمی گردد.اگرتاکنون موفق به ثبت نام نشده ایدعجله کنید.

فواید روزه:

روزه فواید جسمی و روحی فراوان دارد، شفا بخش جسم و توان بخش جان است، پاک کننده آدمی از رذایل حیوانی، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسیار موثر است، در تهذیب و تزکیه نفس و رهاندن انسان از روزمرگی و واماندگی در نیاز های تن تأثیر بسزایی دارد. فواید طبی و بهداشتی روزه که از سودمندیهای کوچک این فریضه انسان ساز است به حدی است که شاید نیاز به توضیح و تکرار نداشته باشد و بیشتر مردم کم و بیش از آن آگاهند. ما به اختصار به گوشه ای از این فواید انسان ساز اشاره میکنیم: معده و دستگاه گوارش از اندام پرکار بدن آدمی است، با سه وعده غذا که معمول مردم است؛ تقریباً در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحلیل و جذب و دفع مشغول است. روزه باعث میشود از یکسو این اعضا استراحت کنند و از فرسودگی مصون بمانند و نیروی تازه ای بگیرند و از سوی دیگر ذخایر چربی که زیانهای مهلکی دارند تحلیل رفته و کاسته شوند.img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

 در روایات اسلامی حتی به فواید جسمی روزه نیز تصریح شده تا برخی از سست عنصران، اگر نه با ایمان کامل لااقل با توجه به فواید بهداشتی روزه این فریضه ثمر بخش را بجای آورند و از سودمندیهای گوناگون آن در حد خود بهره ور شوند. پیامبر گرامی اسلام در همین رابطه فرموده اند: «صوموا تصحوا» روزه بگیرید تا سالم بمانید. و نیز در روایات بسیاری پیشوایان گرامی اسلام فرموده اند: « معده آدمی خانه بیماریهای اوست و پرهیز از غذا درمان آن است»

 بدیهی است آنگاه فواید بهداشتی روزه بهتر به دست می آیدکه روزه دار امساک روز را با زیاده روی در شب تلافی نکند، که پر خوری خود موجب زیانهای چشم گیری برای دستگاه گوارش است. با پیشرفت دانش پزشکی، برخی از پزشکان و متخصصان دریافته اند که امساک از خوردن و آشامیدن، عالی ترین روش درمانی است، یکی از پزشکان میگوید: « طرح درمان به وسیله روزه بسیار چنان معجزه آساست که بکار بستن آن مسیر، طرحها و برنامه های طب عملی و جراحی را تغییر خواهد داد، زیرا روزه راه تازه ای به روی دانش پزشکی میگشاید؛ و سلاح موثری برای مبارزه با بیماریها به این دانش میبخشد سلاحی که  میتوان آن را از راههای گوناگون مورد استفاده قرار داد تا انسان را در مبارزه با علت بیماریها برای بهبود بیماران به نتیجه مطلوب و آشکار رسانند. »

با روزه و امساک میتوان بیماریها را بهبود بخشید و معالجه کرد البته در صورتی که با اعتدال و میانه روی مقرون باشد و در هنگام سحر و افطار در خوردن و آشامیدن افراط نشود.بررسی فواید بهداشتی و طبی روزه در این مختصر نمیگنجد، آنانکه به توضیح بیشتر علاقمندند میتوانند به کتابهایی که در این زمینه تألیف شده است مراجعه نمایند. باید توجه داشت، بر خلاف تصور کوتاه اندیشان، روزه هیچگونه ضرری برای افراد سالم مکلف ندارد و اگر کسی بیمار باشد و نتواند روزه بگیرد و با این کار بیمار تر شود و یا روزه باعث گردد که بیماریش ادامه یابد کار حرامی مرتکب شده و روزه اش نزد خدا پذیرفته نیست، بیماری که روزه برای او ضرر دارد نباید روزه بگیرد و فقط لازم است در روزهای دیگر قضای آن را بجا آورد و جبران کند.

 افراد سالم باید بدانند که روزه نه تنها زیانی برایشان ندارد بلکه چنان که گفتیم، موجب تندرستی و صحت مزاج است و بگفته برخی شکم پرستان که خود روزه نمیگیرند و دیگران را نیز از روزه باز میدارند و تلقین میکنند که روزه موجب زخم معده میشود، نباید اعتنا کرد، اینگونه دروغها تنها بهانه افراد سست عنصری است که که اسیر شکم خویشند و از عزم و اراده انسانی در آنان خبری نیست. « روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه اسید معده بجای غذا به وسیله صفرا خنثی میشود و زخم ایجاد نمیگردد»img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

اکثریت غریب به اتفاق مسلمانان متدین ماه مبارک رمضان را روزه میدارند و به هیچ وجه شکایتی از این بیماری ندارند و نسبت بیماری زخم معده روزه داران بیشتر از دیگران نیست همانطور که گفتیم فواید جسمی و بهداشتی روزه اگرچه چشمگیر و غیر قابل انکار است ولی مهمترین فواید روزه اثرات بهداشتی آن نیست، متأسفانه برخی در بررسی فواید روزه تنها به همین اثرات بهداشتی آن بسنده کرده اند، درحالیکه فواید برتر روزه به جنبه های معنوی آن مربوط میشود، فواید جسمی روزه با اثرات معنوی آن در سازندگی تربیت و تزکیه انسان قابل مقایسه نیست، اگر چه همان فواید طبی هم گواهی است بر اصالت اسلام عزیز، چرا که این آیین فطری و آسمانی چهارده قرن پیش با ژرف بینی و احاطه ای که جز از خدای متعال نمیتواند بود در محیط جاهلیت عرب دستوراتی برای انسانها وضع کرده است که دانش پزشکی انسان متمدن عصر ما با پیشرفت خود روز به روز بر گوشه هایی از حکمت آن پی میبرد.

برگرفته شده از سایت صدا وسیما

 

پیام زن باحجاب

    وقتی زن با حجاب، با وقار و متین گام بر می‌دارد و بدون ناز و عشوه سخن می‌گوید در حقیقت با عمل خود پیام می‌دهد که من گل خوشبویی هستم که تنها به خانواده‌ام تعلق دارم. با چادرم که چون خاری است از گل وجودم محافظت می‌کنم و چشم ناپاکان را کور و آنان را در اهداف شیطانیشان ناامید می‌گردانم. با چادر و حجابم، غیرت شوهرم، پدر و برادرم را به نمایش می‌گذارم که پروانه‌وار به‌دور گلشان می‌چرخند و آن را از دید نامحرمان حفظ می‌کنند.

پوشش من دلی روشن، درونی پاک . ایمانی قوی می‌دهد. می‌گوید: من اسیر نفس و مطیع شیطان و دچار کمبودهای دیگر نیستم. از هر بند و اسارتی آزاد گشته‌ام و در سایة ولایت الهی درآمده‌ام و همچون مروارید در چادر صدف گونه‌ام جای گرفته‌ام.

توصیف قرآن کریم در کلام حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها

ٍ عَنْ زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ قَالَتْ قَالَتْ فَاطِمَةُ ع فِی خُطْبَتِهَا لِلَّهِ فِیکُمْ عَهْدٌ قَدَّمَهُ إِلَیْکُمْ وَ بَقِیَّةٌ اسْتَخْلَفَهَا عَلَیْکُمْ:در خطبه‏اى که در موضوع فدک ایراد فرمود: چنین گفت: «خدا را در میان شما عهدى است که بسوى شما از پیش فرستاده (یعنى قرآن) و بقیّه‏اى جانشین رسولش که بر شما مردم گمارده است (یعنى عترت)

  1. کِتَابُ اللَّهِ بَیِّنَةٌ بَصَائِرُهُ کتاب خدا که روشن است بینشهاى آن
  2. وَ آیٌ مُنْکَشِفَةٌ سَرَائِرُهُ و آیاتى که نمایانست اسرار و حقایق آن
  3. وَ بُرْهَانٌ مُتَجَلِّیَةٌ ظَوَاهِرُهُ و برهانى که آشکار است ظواهر آن
  4. مُدِیمٌ لِلْبَرِیَّةِ اسْتِمَاعُهُ استماعش براى خلق همیشگى است
  5. وَ قَائِدٌ إِلَى الرِّضْوَانِ أَتْبَاعَهُو پیشوائى است که بسوى بهشت میکشد تابعین خود را
  6.  وَ مُؤَدٍّ إِلَى النَّجَاةِ أَشْیَاعَهُ پیروان خود را بسوى نجات میبرد
  7. فِیهِ تِبْیَانُ حُجَجِ اللَّهِ الْمُنِیرَةِ (الْمُنَوَّرَةِ)و در آن گزارش واضح حجّت‏هاى روشن خداوند است
  8. وَ مَحَارِمِهِ الْمَحْدُودَةِ(الْمُحَرَّمَةِ) و بیان‏گر حرامهاى معیّن و منهیّات اوست
  9. وَ فَضَائِلِهِا لْمَنْدُوبَة (الْمُدَوَّنَةِ)و نیز توضیح دهنده امور واجب و مستحب است که بآن مردم را خوانده است،
  10.  وَ جُمَلِهِ الْکَافِیَةِ و دستورات کلّى که از آن بسیارى از احکام فهمیده مى‏شود،
  11. وَ رُخَصِهِ الْمَوْهُوبَةِ و اذن و اجازه‏اى که در پاره‏اى از امور مرحمت فرموده
  12. وَ شَرَائِعِهِ الْمَکْتُوبَةِو قوانینى که مسجّل کرده است
  13.  وَ بَیِّنَاتِهِ الْخَالِیَةِ(الْجَلِیَّةِ)و گزارش معجزاتى که از پیمبران گذشته بوقوع پیوسته

(علل الشرائع    ج‏۱    ۲۴۸    ۱۸۲ باب علل الشرائع و أصول الإسلام  - من لا یحضره الفقیه    ج‏۳    ۵۶۸    باب معرفة الکبائر التی أوعد الله عز و جل علیها النار  )


جایگاه نظم

جایگاه نظم در زندگی ما چقدر است!؟

چقدر به نظم، در زندگی روزمره‌مان اهمیت می‌دهیم!؟

جالب است بدانیم که امیر بیان، امام علی (علیه‌السلام) در وصیت خود، پـس از سفارش به تقوا، به نظم در امور توصیه مى‌کنند و مى‌فرمایند:

اوصیکم بتقوى الله و نظم امرکم (۱) 

شما را و تمام فرزندان و خاندانم را، و کسانى را که این وصیّت به آن‌ها مى‏رسد، به تقواى الهى و نظم در کارهایتان سفارش مى‌کنم.

این حدیث نشان می‌دهد که جایگاه نظم در زندگی چقدر والاست؛ به حدی که پس از امر به تقوی، به نظم در امور توصیه شده است و خوشا به حال کسانی‌که انسان‌های منظمی هستند…

همچنین ایشان فرمودند:

جاهلان شما از روى عدم بصیرت کارهاى زیادى می‌کنند؛ ولى دانایان شما هم، کارها را تأخیر مى‏اندازند. (۲) 

همچنین فرمودند:

کسانى که در کارها کوتاهى می‌نمایند و وظیفۀ خود را انجام نمی‌دهند، به بهانه‏هائى خود را راضى می‌کنند! (۳) 

لذا انسان‌های دانایی که در کارهایشان امروز و فردا می‌کنند، دست کمی از جاهلان ندارند! و البته با بهانه‌های مختلف و دلیل‌تراشی‌های گوناگون، وجدان خود را ساکت می‌کنند!

همچنین امام (علیه السّلام) در جایی دیگر فرمودند:

آن‌هائى که مرگشان نزدیک است از خداوند می‌خواهند مرگ‌شان را به تأخیر اندازد، ولى کسانى که هنوز امید زندگى دارند در کارها امروز و فردا مى‏کنند. (۴)

إن‌شاءالله خداوند به همۀ ما توفیق تقوی و نظم در امور عنایت فرماید… تا مبادا جزو کسانی باشیم که هنگام فرارسیدن لحظۀ مرگ، یاد کارهای عقب افتاده‌مان بیفتیم و التماس بدون پاسخ، به خاطر یک روز زندگی بیشتر…‌
پس حالا باید قدر لحظات زندگی‌مان را بدانیم….

 منابع:
(۱): نهج البلاغة، ص: ۴۲۱
(۲): بحار الانوار، ج‏۲، ص: ۵۹۲

بهارخواهدآمد.

قابل توجه دانش آموزان عزیز:

ضمن تبریک اعیاد شعبانیه                                  کانون فرهنگی وتربیتی جنت

به مناسبت نیمه شعبان، میلادفرخنده حضرت مهدی (عج) اقدام به برگزاری مسابقه ای

تحت عنوان

دل نوشته ای به امام زمان(عج)

 

برای مقطع راهنمایی ومتوسطه نموده است.

 لذا از علاقمندان در خواست می شود تا تاریخ: 17/4/91 دل نوشته های خودرابه دفتر کانون تحویل دهند،به آثاربرترجوایزی اهداءمی گردد. 

 

انجمن مذهبی ومراسم ومناسبتهای کانون فرهنگی وتربیتی جنت

بخوانیم وعبرت بگیریم

 

مورچه و سلیمان نبی

روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود،
نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد.
سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.
در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود.

مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد.
ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود.
آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت.
سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.
مورچه گفت :
” ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند.
خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم.
خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد.
این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد
من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم
و به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شنا کرده مرا به بیرون آب دریا
می آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج میشوم.”
سلیمان به مورچه گفت :
“وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟”
مورچه گفت آری او می گوید :
ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن


آب بکش و وضو بساز

دزدى به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت ، اما چیزى نیافت که قابل دزدى باشد . خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت :اى جوان !سطل را بردار و از چاه ، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزى از راه رسید، به تو بدهم ؛ مباد که تو از این خانه با دستان خالى بیرون روى ! دزد جوان ، آبى از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند.
روز شد . کسى در خانه احمد را زد . داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه ، به جناب شیخ است . احمد رو به دزد کرد و گفت : دینارها را بردار و برو؛ این پاداش یک شبى است که در آن نماز خواندى . حال دزد، دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد. گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت : تاکنون به راه خطا مى رفتم . یک شب را براى خدا گذراندم و نماز خواندم ، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بى نیاز ساخت . مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم . کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت .

 

آرزوی بزرگ


همه درصف ایستاده بودند و به نوبت آرزوهایشان را می گفتند. بعضی ها آرزوهای خیلی بزرگی داشتند. بعضی ها هم آرزوهای بسیار کوچک و پست! نوبت به او رسید. از او پرسیدند: چه آرزویی داری؟ گفت : می خواهم همیشه به دیگران یاد بدهم، بی آنکه مدعی دانستن (دانایی) باشم. پذیرفته شد! گفتند چشمانت را ببند! چشمانش را بست.
وقتی چشمانش را باز کرد، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ در آمده است! با خود اندیشید: حتما اشتباهی رخ داده، من که این را نخواسته بودم!
سالها گذشت. روزی داغی اره را بر روی کمر خود حس کرد. بازاندیشید: عمر به پایان رسید و من بهره خویش را از زندگی نگرفتم! با فریادی غمبار سقوط کرد. نفهمید چه مدت خواب بود یا بیهوش! با صدایی غریب؛ که از روی تنش بلند می شد؛ به هوش آمد. تخته سیاهی بر دیوار کلاسی شده بود.

 

درخت و تبر

سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند !
من را انتخاب کرد ...
دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر ...
به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود !
سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او تنومند تر بود ...
مرا رها کرد با زخم هایم ، او را برد ... و من که نه دیگر درخت بودم ، نه تخته سیاه مدرسه ای ، نه عصای پیر مردی ...
خشک شدم ..

---
بازی با احساسات مثل داستان تبر و درخت می مونه .. تا مطمئن نشدی تبر نزن !
احساس نریز!!
زخمی می شود ... در آرزوی تخته سیاه شدن ، خشک می شود ....