.

.

.

.

برگزاری جشن قران و پیاده روی ویژه هفته کودک

برگزاری جشن قران و پیاده روی ویژه هفته کودک

   در این جشن با شکوه که با حضورمسئولین شهرستان، همکاران آموزشی ، دانش آموزان آموزشگاه  های فجراسلام، فصیحی، زینت سلیمانی و حضرت زینب و اولیای دانش آموزان به منظور گرامیداشت هفته کودک و افتتاحیه  المپیاد ورزش های بومی در محوطه  ورزشگاه پیامبر اعظم  آموزش و پرورش چادگان برگزار گردید، ابتدا حاضرین در طول مسیر تعیین شده تا سالن پیامبر اعظم راهپیمایی کردند سپس آقای بیاتی از نزدیک با خانواده ها و اولیاء دانش آموزان گفتگو و از شرکت آنان در این مراسم قدردانی نمودند .

در این مراسم برنامه های ویژه ای اجرا شد که از اهم آنها می توان به جنگ شادی توسط گروه هنری برناک باهمکاری کانون فرهنگی وتربیتی جنت، رژه کاروان المپیاد ورزشی هر مدرسه از روبروی جایگاه اجرای ورزش، ورزش صبحگاهی، صرف صبحانه سالم و ...اشاره کرد.

نگاه زیبا

بهترین خبر
روزی روبرت دوونسنزو گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می شود تا آماده رفتن شود.
پس از ساعتی، او داخل پارکینگ تک وتنها به طرف ماشین میرفت که زنی به وی نزدیک می شود. زن پیروزیش را تبریک میگوید وسپس عاجزانه می افزاید که پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به پرداخت حق ویزیت دکتر و هزینه بالای بیمارستان نیست.
دو ونسنزو تحت تاثیر حرفهای زن قرار گرفت و چک مسابقه را امضا نمود و در حالی که ان را در دست زن می قشرد گفت: برای فرزندتان سلامتی و روزهای خوشی آرزو می کنم.
یک هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یک باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار بود که یکی از مدیران عالی رتبه انجمن گلف بازان به میز او نزدیک می شود و می گوید: هفته گذشته چند نفر از بچه های مسئول پارکینگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت کرده اید. می خواستم به اطلاعتان برسانم که آن زن یک کلاه بردار است. او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ ندارد ،بلکه ازدواج هم نکرده. او شما را فریب داده دوست عزیز.
دو ونسنزو می پرسد : منظورتان این است که مریضی یا مرگ هیچ بچه ای در میان نبوده است؟
- بله کاملا همین طور است.
دو ونسنزو می گوید : در این هفته، این بهترین خبری است که شنیدم. 

منبع: نسیم اندیشه

بوی ماه مهر

آغاز ماه مهر، ماه شکوفایی علم و دانش مبارک باد.مهر، یک فرصت است؛ فرصت قدم نهادن در جاده پرپیچ و خمِ علم.

روز هیاهوی دانش آموزان شاد ... روز معلم های صبور و مهربان ... روز ناظم های دلسوز و مدیرهای دوست داشتنی ... روزی که باز فراش پرتلاش، می رود به جنگ هر چه غبار.
روزی که همه دیوارها، میزها و صندلی های مدرسه که از خواب تابستانی بیدار شده اند، به روی اهالی درس و دانش لبخند می زنند.
آغاز رژه منظم کیف ها سر صف های صبحگاهی که می روند به سمت باغ دانایی.
از امروز، قرار است همه ما جایی را بسازیم. می پرسید کجا را؟ همان خانه ای را که با آجر واژه ها ساخته می شود، همان جا که پنجره هایی از جنس برگ های سبز و زنده دارد، همان جا که وقتی آباد است که با کتاب خواندن و یاد گرفتن، تر و تازه شده باشد، خانه دل هایمان را می گویم.
پس همه شما امروز به مدرسه می روید که دل های نازنینتان را آبی بزنید، از روی شیشه هایش گرد و خاک نادانی را پاک کنید و این خانه ارزشمند را صفایی بدهید. به گل ها و سبزه ها دستی به نوازش بکشید و روز تولد مدرسه را جشن بگیرید.
کاش همیشه دانش آموز بمانیم! کاش هر سال، اول مهر که می شود، همین طور هیجان زده، منتظر صدای زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، در پوست خودمان نگنجیم.
کاش قدر معلم های صمیمی را بیشتر بدانیم!