.

.

.

.

مسابقه (رسول نور)

به نام خدا

                                       مسابقه (رسول نور)

                               ازرحلت تامیلادپیامبر(ص)

                                                 کانون فرهنگی وتربیتی جنت درنظردارد،مسابقه ای راباعنوان:رسول نور،ازرحلت حضرت رسول اکرم (ص)وشهادت

                                                                          حضرت امام حسن مجتبی (ع)تاولادت حضرت رسول اکرم(ص) (روزاخلاق ومهرورزی)و ولادت حضرت اما م

                               جعفرصادق(ع)به اجرادرآورد.

                                                   دراین مسابقه داستان های کوتاهی ازپیامبر(ص)گردآوری وروزانه چندداستان کوتاه ازاین مجموعه دربرنامه ی

                                                            صبحگاه مدارس قرائت ودرپانل کانون نصب می گردد.درپایان سوالاتی ازاین مجموعه طراحی ودراختیاردانش آموزان

                                                  قرارمی گیرد.به ده نفرازبرندگان این مسابقه جوائزی ازطرف کانون اهداخواهدشد.

                                          انجمن قرآن وعترت ومذهبی کانون جنت

داستان‌هایی از زندگی حضرت محمد (ص)

در طول زندگی پر برکت حضرت محمد (ص) داستان‌هایی اتفاق افتاده که بسیار قابل استفاده و عبرت گرفتن است. و از طرف دیگر حاکی از عظمت و بزرگواری آن پیامبر بزرگوار می‌باشد.دراینجاداستانهایی اززندگی پیامبررابرای استفاده شماعزیزان گردآوری کرده ایم:

صدقه بدون پول

پیامبر (ص) فرمودند: بر هر مسلمانی در هر روز صدقه لازم است .برخی از اصحاب سوال کردند: یا رسول الله! چه کسی طاقت و توان این کار را دارد .حضرت برای رفع ابهام فرمودند: بر طرف کردن موانع راه مردم، صدقه است . راهنمایی جاهل، عیادت بیمار، امر به معروف ونهی از منکر و جواب سوال، صدقه است و بااین حساب همگان می توانند صدقه بدهند .

فرمان پیامبر(ص) برای دریافت زکات

پس از آن که آیه زکات و لزوم اخذ آن از مسلمانان، بر پیامبر(ص) نازل گردید  اِنَّمَا الصَّدقاتُ لِلفُقَراءِ وَ المَساکین وَ العامِلینَ عَلَیها
پیامبر(ص) دستور داد که از دارایی های مسلمانان، مالیاتی به عنوان "زکات" و "صدقه" دریافت کرده و در ‌امر حکومت اسلامی و هزینه کردن در مواردی چون تامین معیشت مستمندان، آزادی بردگان، تامین رهگذران وامانده، کمک به بدهکاران ورشکسته و تالیف قلوب دشمنان و امثال آن ها مصرف نمایند. بدین منظور در نخستین روز ماه محرم سال نهم هجری، عاملان و کارگزارانی برای این امر برگزید و آنان را با توصیه های خاصی به سوی مناطق مختلف حکومت اسلامی گسیل داشت.برخی از مسلمانان، به محض دریافت پیام رسول خدا(ص)، زکات دارایی های خویش را به ماموران حکومتی پرداختند، ولی برخی دیگر به خاطر حرص و طمع ورزی به مال دنیا و یا عدم درک کامل اسلام و نداشتن ایمان باطنی، از پرداخت زکات امتناع کرده و حتی برخی از طوایف، مانند طایفه بنی تمیم، آماده درگیری و نبرد با ماموران حکومت اسلامی شدند.
به هر روی، رسول خدا(ص) با تلاش فراوان و پی گیری های مستمر، موفق گردید فرهنگ زکات و صدقه را در اسلام و در میان مسلمانان رایج گردانیده و همگان را از نعمت آن برخوردار گرداند.

فرزند شهید

ابن هشام مى نویسد: اسماء دختر عمیس ، همسر عبدالله بن جعفر گفته است : روزى که جعفر در جنگ موته به شهادت رسید، پیامبر صلى الله علیه و آله به خانه ما آمد. من تازه از کار خانه ، شست و شو و نظافت بچه ها فارغ شده بودم ، به من فرمود: فرزندان جعفر را پیش من آور. آنان را پیش آن حضرت بردم ، بچه ها را در آغوش گرفت و شروع به نوازش آنان کرد، در حالى که اشک از دیدگان آن بزرگوار سرازیر بود.من پرسیدم : اى رسول خدا، پدر و مادرم فدایت باد. چرا گریه مى کنى ؟ مگر درباره جعفر و همراهانش به شما خبرى رسیده است ؟ فرمود: آرى ، آنها امروز به شهادت رسیدند.

فضیلت سجده

مردى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد، دعا کنید که خدا مرا به بهشت برد. فرمودند: من دعا مى کنم ، اما تو مرا با این امر کمک کن که دعاى من مستجاب شود، و آن زیاد سجده کردن و سجده هاى طولانى کردن است.

مهمان سرزده

عده اى از اهل مدینه ، پیامبر صلى الله علیه و آله و پنج نفر از اصحاب او را به غذایى که آماده کرده بودند، دعوت نمودند. حضرت دعوت آنها را پذیرفت ، اما وقتى به منزل میزبان مى رفتند، در بین راه یک نفر دیگر که دعوت نشده بود، به آنها پیوست. وقتى به منزل نزدیک شدند، پیامبر صلى الله علیه و آله به او گفت : آنها تو را دعوت نکرده اند، همین جا بنشین تا من با آنها صحبت کنم و همراهى تو را، با آنها در میان بگذارم و اجازه ورودت را بگیرم.

مانند قرآن دعا کنید

رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله به عیادت بیمارى آمدند و از او احوالپرسى کرده و فرمودند: جریان بیمارى تو چیست؟ عرض کرد: شما نماز مغرب را براى ما خواندید و در نماز سوره قارعه را قرائت فرمودید پس از آن من گفتم بار خدایا اگر براى من در نزد تو گناهى است که مى‏خواهى مرا به خاطر آن در آخرت عذاب کنى آن عذاب را زودتر در این جهان پیش آور و به آخرت نینداز.با گفتن این جمله به حال بیمارى و ناراحتى افتادم و به این حالت در آمدم و این چنین که مى‏بینید شدم. رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: بد چیزى گفتى چرا نگفتى:وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِى اْلآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ (2بقره/201) و از ایشان کسانى هستند که مى‏گویند پروردگارا به ما در دنیا بهره نیک و در آخرت هم بهره نیک عطا فرما و ما را از عذاب دوزخ در امان بدار.پروردگارا عطا کن بما در دنیا حسنه و در آخرت حسنه و خوبى را و ما را از آتش نگهدارى فرما.آنگاه پیامبر براى او دعا کردند و آن جوان مریض، بهبودى یافت.

مادر

مردى به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله مشرف گردید، و عرض ‍ کرد: یا رسول الله به چه کسى نیکى کنم ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: به مادرت
دوباره سؤ ال کرد: سپس به چه کسى نیکى کنم ؟
حضرت فرمود: به مادرت
بار دیگر سوال کرد: و سپس به چه کسى نیکى کنم ؟
حضرت فرمود: به مادرت
بار چهارم سؤ ال کرد: آنگاه به چه کسى نیکى کنم ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: به پدرت.

مبارزه با خرافات

هنگامى که ابراهیم پسر رسول خدا صلى الله علیه و آله چشم از جهان فرو بست . در همان روز خورشید گرفت .عده اى گفتند:خورشید نیز به خاطر مرگ ابراهیم غمگین است و این علامت عظمت رسول خداست.پیامبر صلى الله علیه و آله فورا پیش از دفن جنازه ابراهیم ، مردم را به مسجد دعوت کرد و بالاى منبر رفت و فرمود:اى مرم ! خورشید و ماه دو نشانه از نشانه هاى خداست و به دستور او در سیر و حرکتند و به فرمان خدا مطیع مى باشند، هرگز به خاطر مرگ و زندگى کسى گرفته نمى شوند! هرگاه خورشید و ماه گرفت ، نماز آیات بخوانید!سپس از منبر پایین آمدند و نماز آیات را با جماعت خواندند آنگاه به على علیه السلام فرمود:پیکر فرزندم ابراهیم را براى دفن آماده کن !على علیه السلام جنازه ابراهیم را غسل داد و کفن کرد پس از آن مردم دفنشکردند.

محبوب ترین اسمها

جابر انصارى مى گوید:به پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله وسلم عرض کردم :در شاءن على بن ابى طالب علیه السلام چه مى فرمایید؟
فرمود:او جان من است !عرض کردم :در شاءن حسن و حسین علیه السلام چه مى فرمایید؟
حضرت پاسخ داد: آن دو، روح منند و فاطمه ، مادر ایشان ، دختر من است . هر که او را غمگین کند مرا غمگین کرده است و هر که او را شاد کند، مرا شاد گردانیده است و خدا را گواه مى گیرم ، من در جنگم با هر کس که با ایشان در جنگ است و در صلحم با هر کس که با ایشان در صلح است .اى جابر! هرگاه خواستى دعا کنى و مستجاب گردد، خدا را به اسمهاى ایشان بخوان ، زیرا که اسمهاى آنان نزد خداوند محبوب ترین اسمها است .

محضر عالم‏

کتاب: داستان راستان
نوشته: شهید مطهری
مردى از انصار نزد رسول اکرم آمد و سؤال کرد:«یا رسول الله!اگر جنازهء شخصى‏ در میان است و باید تشییع و سپس دفن شود و مجلسى علمى هم هست که از شرکت در آن بهره‏مند مى‏شویم،وقت و فرصت هم نیست که در هر دو جا شرکت‏ کنیم،در هر کدام از این دو کار شرکت کنیم از دیگرى محروم مى‏مانیم،تو کدامیک‏ از ایندو را دوست مى‏دارى تا من در آن شرکت کنم؟». رسول اکرم فرمود:«اگر افراد دیگرى هستند که همراه جنازه بروند و آن را دفن‏ کنند،در مجلس علم شرکت کن.همانا شرکت در یک مجلس علم از حضور در هزار تشییع جنازه و از هزار عیادت بیمار و از هزار شب عبادت و هزار روز روزه و هزار درهم تصدق و هزار حج غیرواجب و هزار جهاد غیرواجب بهتر است.اینها کجا و حضور در محضر عالم کجا؟مگر نمى‏دانى به وسیلهء علم است که خدا اطاعت‏ مى‏شود،و به وسیلهء علم است که عبادت خدا صورت مى‏گیرد.خیر دنیا و آخرت با علم توأم است،همان‏طور که شر دنیا و آخرت با جهل توأم است.»

مردى که کمک خواست

کتاب: داستان راستان
نوشته: شهید مطهری
به گذشتهء پرمشقت خویش مى‏اندیشید،به یادش مى‏افتاد که چه روزهاى تلخ و پرمرارتى را پشت سر گذاشته،روزهایى که حتى قادر نبود قوت روزانهء زن و کودکان معصومش را فراهم نماید.با خود فکر مى‏کرد که چگونه یک جملهء کوتاه- فقط یک جمله-که در سه نوبت پردهء گوشش را نواخت،به روحش نیرو داد و مسیر زندگانى‏اش را عوض کرد و او و خانواده‏اش را از فقر و نکبتى که گرفتار آن بودند نجات داد. او یکى از صحابهء رسول اکرم بود.فقر و تنگدستى بر او چیره شده بود.در یک‏ روز که حس کرد دیگر کارد به استخوانش رسیده،با مشورت و پیشنهاد زنش‏ تصمیم گرفت برود و وضع خود را براى رسول اکرم شرح دهد و از آن حضرت‏ استمداد مالى کند. با همین نیت رفت،ولى قبل از آنکه حاجت خود را بگوید این جمله از زبان‏ رسول اکرم به گوشش خورد:«هرکس از ما کمکى بخواهد ما به او کمک مى‏کنیم،ولى‏ اگر کسى بى‏نیازى بورزد و دست حاجت پیش مخلوقى دراز نکند خداوند او را بى‏نیاز مى‏کند.»آن روز چیزى نگفت و به خانهء خویش برگشت.باز با هیولاى مهیب فقر که‏ همچنان بر خانه‏اش سایه افکنده بود روبرو شد.ناچار روز دیگر به همان نیت به‏ مجلس رسول اکرم حاضر شد.آن روز هم همان جمله را از رسول اکرم شنید:«هر کس از ما کمکى بخواهد ما به او کمک مى‏کنیم،ولى اگر کسى بى‏نیازى بورزد خداوند او را بى‏نیاز مى‏کند.»این دفعه نیز بدون اینکه حاجت خود را بگوید به خانهء خویش برگشت.و چون خود را همچنان در چنگال فقر ضعیف و بیچاره و ناتوان‏ مى‏دید،براى سومین بار به همان نیت به مجلس رسول اکرم رفت.باز هم لبهاى‏ رسول اکرم به حرکت آمد و با همان آهنگ-که به دل قوّت و به روح اطمینان‏ مى‏بخشید-همان جمله را تکرار کرد. این بار که آن جمله را شنید،اطمینان بیشترى در قلب خود احساس کرد.حس‏ کرد که کلید مشکل خویش را در همین جمله یافته است.وقتى که خارج شد با قدمهاى مطمئنترى راه مى‏رفت.با خود فکر مى‏کرد که دیگر هرگز به دنبال کمک و مساعدت بندگان نخواهم رفت.به خدا تکیه مى‏کنم و از نیرو و استعدادى که در وجود خودم به ودیعت گذاشته شده استفاده مى‏کنم و از او مى‏خواهم که مرا در کارى که پیش مى‏گیرم موفق گرداند و مرا بى‏نیاز سازد. با خودش فکر کرد که از من چه کارى ساخته است؟به نظرش رسید عجالتاً این قدر از او ساخته هست که برود به صحرا و هیزمى جمع کند و بیاورد و بفروشد. رفت و تیشه‏اى عاریه کرد و به صحرا رفت،هیزمى جمع کرد و فروخت.لذت‏ حاصل دسترنج خویش را چشید.روزهاى دیگر به این کار ادامه داد،تا تدریجا توانست از همین پول براى خود تیشه و حیوان و سایر لوازم کار را بخرد.باز هم به‏ کار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و غلامانى شد. روزى رسول اکرم به او رسید و تبسم کنان فرمود:«نگفتم،هرکس از ما کمکى‏ بخواهد ما به او کمک مى‏دهیم،ولى اگر بى‏نیازى بورزد خداوند او را بى‏نیاز مى‏کند.» 

برای دریافت ادامه مطالب به دفترکانون مراجعه کنید.

مسابقه طناب کشی

به نام خدا  

     کانون جنت، به مناسبت شب یلدا،مسابقه طناب کشی درتاریخ:30/9/92 برای دانش آموزان عضوانجمن ورزشکاران کانون برگزارنمود،دراین مسابقه ،3 گروه شرکت داشتند. 

این مسابقه که بانشاط خاصی درمحوطه باز کانون برگزارشد،مورداستقبال دانش آموزان عضو قرارگرفت ودرپایان گروههای برترموردتشویق قرارگرفتند. 

 

                                                 

                                                       انجمن ورزشکاران کانون جنت