.

.

.

.

عید غدیر

خجسته باد عید قربان پیروزی خنجر شوق برحنجر نفس

من از این شهر امید 

شهر توحید که نامش مکه است

 وغنوده است میان صدفش کعبه پاک

قصه ها می دانم

یادی ازهاجر و اسماعیلش

مظهر سعی وتکاپو وتلاش

صاحب زمزمه ی زمزم عشق

 یادی از ابراهیم

آنکه شالوده این خانه بریخت

آنکه بت های کهن را بشکست  

این مراسم که در این خانه به پاست  

 رمزی از شوکت واز تقویت آیین است

جلوه ای از دین است

   حاجی اینجا همه او می بیند

نام او می شنود       فیض او می طلبد

با شعار لبیک پاسخ دعوت او می گوید

 غرق در جذبه ی پر شور خداست

قطره ای از دریاست

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد